این دور و برها طنابی هست که می توان با آن یک پندار زشت را به یک
ستون محکم بست و برای همیشه از شر آن خلاص شد .
همین نزدیکی ها ستونی هست که همیشه منتظر می ماند تا تو گامی
پیش نهی و با طنابی که همراه خود داری یک اندیشه ناامید کننده را به او
ببندی و از شر آن فکر مزاحم برای همیشه رهایی یابی .
درست همین الان و همین جا یک تصور باطل وجود دارد که نگران است مبادا
تو روزی به خود آیی و طناب و ستون را ببینی و به سراغ اوبروی . همه
منتظرند تا تو اقدامی کنی ! پس چرا معطلی !؟ طناب را بردار !
+ نوشته شده در جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۴:۱۹ ب.ظ توسط
|